مانی که معاویه، لعن بر علی(ع) را بر بالای منبرها و مأذنهها علنی کرد، شیعه امامیه، به این فکر افتاد که برای جلوگیری از این بدعت، ولایت امیرالمؤمنین(ع) و شهادت به ایشان را به قصد تبرک، در اذانها اعلام کند.
منبع مطالب:
مرکز اطلاع رسانی آل بیت (ع)
1- سید جعفر شهیدى، زندگانى فاطمهى زهرا علیهاالسلام، ص 34.
2- بحارالانوار، ج 43، ص 13، ر 9 از عللالشرایع.
3- فاطمه الزهراء من المهد إلى اللحد، ص 71 از مقتل الحسین خوارزمى، ص 65 و مناقب ترمذى.
4- فاطمة الزهراء من المهد إلى اللحد، ص 70.
5- بحارالانوار، ج 8، ص 50، ر 58 از عللالشرایع.
6- بحارالانوار، ج 43، ص 65 ر 58 از تفسیر فرات بن ابراهیم.
7-
اشتقاق بر سه قسم است. 1- صغیر 2- کبیر 3- اکبر، اشتقاق صغیر آن است که
مشتق مشتمل بر حروف مشتق منه باشد و ترتیب حروف نیز در آن رعایت شده باشد،
مانند یضرب و ضارب و مضروب که از «ضرب» مشتق مىشود. اگر در اشتقاق، مشتق
مشتمل بر حروف مشتق منه باشد، لکن ترتیب حروف ملحوظ نباشد، آن را «اشتقاق
کبیر» گویند، مانند جذب و جبذ، حمد و مدح، غرد و رغد. اگر در اشتقاق مشتق
مشتمل بر بعض حروف مشتق منه باشد و در معنى چنان مناسبتى داشته باشد که
صلاحیت رجوع معنا به سوى آن باشد، آن را «اشتقاق اکبر» گویند، مانند: ثلم و
ثلب، قصم و فصم، خضم و هضم، حزوجز، فطر و فطم، نبع و نیع، نزح و نزف. لفظ
فطر به معناى شق و ابتداء و انشاء و امثال اینها آمده است و فطم به معناى
فصل و قطع و منع آمده و هر یک مستلزم دیگرى هستند، پس اشتقاق فاطمه از
فاطر، اشتقاق اکبر است. شاید اشاره باشد به اینکه حضرت زهرا علیهاالسلام
مظهر صفت فاطریت حق جل و علا و متادب به آداب اللَّه و متخلق به اخلاق
اللَّه مى باشد (با قدرى تلخیص و تصرف از جنه العاصمه، ص 49.)
8- بحارالانوار، ج 43، ص 15.
9- بحارالانوار، ج 26، ص 326، ر 10. از تفسیر الإمام العسکرى..
دانلود کتاب پالایش وجود با فرمت اجرایی
مناظره اعتقادى امیرالمؤ منین على علیه السلام با خلیفه اوّل پیرامون ولایت
امام صادق علیه السلام روایت فرمود :
آنگاه که امیرالمؤ منین علیه السلام را از حقّ مسلّم خود محروم ساختند و امر خلافت بر ابابکر استقرار یافت .
ابابکر خواست در برابر آن حضرت بر این عمل خلاف خود عذر بیاورد ، لذا در خلوت به حضور آن حضرت رسید و شروع به عذر تراشى کرد و گفت :
(یا ابالحسن ، به خدا سوگند، مرا در کار خلافت میل و رغبتى نبود و نه آن اعتمادى را که امّت به آن محتاجند در خود مى بینم ، و نه نیروى مالى دارم و نه عشیره زیادى ، و نه خود را به این مقام از دیگران سزاوارتر مى دانم .)حضرت امیرالمؤ منین على علیه السلام فرمود :
اگر مسئله چنین است ، پس چه چیز تو را به این کار وادار نموده است ؟
خلیفه اوّل گفت :
حدیثى از پیامبر شنیده ام که فرمود :خداوند امّت مرا به گمراهى جمع نمى کند ، چون اجماع مردم را دیدم از گفتار پیامبرصلى الله علیه و آله و سلم پیروى کردم و هرگاه مردم را مخالف این امر مى دانستم ، هرگز این مقام را قبول نمى کردم .امام على علیه السلام فرمود :
از زبان پیامبرصلى الله علیه و آله و سلم نقل کردى که خداوند امّت مرا به گمراهى جمع نمى کند،
آیا من هم فردى از امّت بودم یا نه ؟
آیا گروه دیگرى که از خلافت و بیعت امتناع داشتند ، مانند : سلمان ، عمّار، ابوذر ، مقداد ، سعد بن عباده و جمعى از انصار که با او بودند ، آیا از امّت بودند یا نه ؟
خلیفه اوّل گفت :
آرى شما و همه ایشان از امّت بودید.
حضرت امیرالمؤ منین على علیه السلام فرمود :
پس در این صورت حدیث پیامبرعلیه السلام را چگونه براى خلافت خود دلیل و مدرک مى دانى ؟
در حالى که ایشان با خلافت تو مخالف بودند،
و در میان امّت براى آنها عیب و نقص نمى باشد و از یاران ممتاز پیامبرصلى الله علیه و آله و سلم هستند.خلیفه اوّل گفت :
من تا خاتمه کار خلافت از مخالفت ایشان بى اطّلاع بودم ، وقتى هم که با خبر شدم ، ترسیدم ، اگر خودم را کنار بِکِشَم مردم از دین برگردند.حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام فرمود :
بگو کسى که شایسته این مقام است چه خصوصیّاتى را باید داشته باشد؟
خلیفه اوّل گفت :
خیرخواهى ، وفا ، عدم چاپلوسى ، نیک سیرتى ، آشکار ساختن عدالت ، عالم بودن به کتاب و فصل الخطاب ، داشتن زهد در دنیا و بى رغبتى نسبت به آن ، اخذ نمودن حقّ مظلوم از ظالم و ستمگر و در این امر دور و نزدیک یکسان است . (بعد خلیفه اوّل ساکت شد.)حضرت امیرالمؤ منین على علیه السلام فرمود :
سبقت در اسلام و قرابت با پیامبرصلى الله علیه و آله و سلم چطور ؟
خلیفه اوّل گفت :
آرى باید سبقت در اسلام و قرابتش با پیامبرصلى الله علیه و آله و سلم مسلّم باشد.امام على علیه السلام فرمود :
تو را به خدا سوگند مى دهم ابابکر! صفاتى را که گفتى ، آیا در وجود خود مى یابى ، یا در وجود من ؟
خلیفه اوّل گفت :
در وجود تو یا ابالحسن .حضرت امیرالمؤ منین على علیه السلام فرمود :
تو را به خدا، آیا دعوت رسول خدا را ، نخست من اجابت کردم یا تو.خلیفه اوّل گفت :
البتّه تو .1
حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام فرمود :
آیا سوره برائت را من در مراسم حج به مشرکین ابلاغ کردم یا تو؟
خلیفه اوّل گفت :
بلى تو قرائت کردى .حضرت امیرالمؤ منین على علیه السلام فرمود :
آیا در موقع هجرت پیامبرصلى الله علیه و آله و سلم من جان شیرین خویش را سِپَر آن حضرت قرار دادم یا تو؟
خلیفه اوّل گفت :
الحَقّ که تو بودى .امام على علیه السلام فرمود :
آیا در روز غدیر (( بنا به فرموده پیامبرصلى الله علیه و آله و سلم )) من مولاى تو و همه مسلمانان شدم ، یا تو ؟
خلیفه اوّل گفت :
بله تو .حضرت امیرالمؤ منین على علیه السلام فرمود :
آیا در آیه زکات ولایتى که با ولایت خدا و پیامبرصلى الله علیه و آله و سلم هم ردیف آمده مربوط به تو است یا به من ؟
خلیفه اوّل گفت :
مربوط به تو است .امام على علیه السلام فرمود :
آیا حدیث منزلت که از پیامبرصلى الله علیه و آله و سلم وارد شده (( اَنْتَ مِنّى بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسى ))2 درباره من بوده یا درباره تو ؟
خلیفه اوّل گفت :
البتّه درباره تو .حضرت امیرالمؤ منین على علیه السلام فرمود :
آیا پیامبرصلى الله علیه و آله و سلم براى مباهله مشرکینِ نصارا با اهل و فرزندان من به سوى آنها خارج شد یا با تو و فرزندانت ؟
خلیفه اوّل گفت :
با تو و فرزندانت خارج شد .امام على علیه السلام فرمود :
آیه تطهیر 3 درباره من و اهل بیت من نازل شده یا درباره تو و اهل بیت تو؟
خلیفه اوّل گفت :
یقینا براى تو و اهل بیت تو نازل گردید.
حضرت امیرالمؤ منین على علیه السلام فرمود :
آیا در زیر عبا (کساء) من و همسرم فاطمه و فرزندانم به دعاى پیامبرصلى الله علیه و آله و سلم تاءیید شدیم ، یا تو ؟
خلیفه اوّل گفت :
تو و فرزندانت بودید .امام على علیه السلام فرمود :
آیا من صاحب آیه (( یُوفُونَ بِالنَّذرِ وَ یَخافُونَ یَوْما کانَ شَرُّهُ مُسْتَطیرا)4 هستم یا تو هستى ؟
خلیفه اوّل گفت :
البتّه توئى .حضرت امیرالمؤ منین على علیه السلام فرمود :
آیا تو بودى آنکه آفتاب براى او برگشت تا او نماز خود را خواند سپس غروب نمود ، یا من بودم ؟
خلیفه اوّل گفت :
تو بودى .امام على علیه السلام فرمود :
آیا تو بودى آنکه در روز اُحُد از جانب آسمان او را چنین ندا دادند :
(( لا فَتى اِلاّ عَلِىُّ ، لا سَیْفَ اِلاّ ذُوالفَقار )) یا من بودم ؟
خلیفه اوّل گفت :
البتّه تو بودى .حضرت امیرالمؤ منین على علیه السلام فرمود :
آیا تو بودى آنکه در روز خیبر رسول خداصلى الله علیه و آله و سلم پرچمش را به دست او داد، و خداوند با دست او قلعه خیبر را گشود یا من بودم ؟
خلیفه اوّل گفت :
تو بودى .امام على علیه السلام فرمود :
آیا تو بودى که با کشتن ((پهلوان نامى عرب )) عَمر بن عَبْدَوُدْ ، غُصّه و اندوه را از چهره پیامبرصلى الله علیه و آله و سلم و مسلمین زایل کرد یا من بودم ؟
خلیفه اوّل گفت :
کارِ تو بود .
حضرت امیرالمؤ منین على علیه السلام فرمود :
آیا پیامبرصلى الله علیه و آله و سلم تو را به سوى طایفه جِن ماءموریّت داد یا من را ؟
خلیفه اوّل گفت :
یا على ! تو بودى .امام على علیه السلام فرمود :
آیا آن کَس که پیامبر خداصلى الله علیه و آله و سلم او را براى تزویج دخترش فاطمه سلام الله علیها برگزید و فرمود : خدا او را در آسمان براى تو تزویج کرده است ، من هستم یا تو؟
خلیفه اوّل گفت :
البتّه تو هستى .حضرت امیرالمؤ منین على علیه السلام فرمود :
آیا حَسَن و حسین علیهما السلام دو نواده و ریحانه پیامبرصلى الله علیه و آله و سلم آنگاه که فرمود:
(( آن دو سیّد جوانان اهل بهشت هستند و پدرشان بهتر از آنهاست )) ، آن پدر منم یا تو؟
خلیفه اوّل گفت :
البتّه تو هستى .امام على علیه السلام فرمود :
آیا برادر تو است آنکه به وسیله دو بال زینت یافت و در بهشت با فرشتگان پَر مى زنَد ، یا برادر من است ؟5
خلیفه اوّل گفت :
برادر تو است .حضرت امیرالمؤ منین على علیه السلام فرمود :
آیا تو ضامن پرداخت قَرض پیامبر خداصلى الله علیه و آله و سلم بودى ((که در میان مردم ندا مى داد: آنکه از صاحبان وام ، مدّت وامشان پایان یافته بیاید از من دریافت کند)) ، یا من بودم ؟6
خلیفه اوّل گفت :
تو بودى .امام على علیه السلام فرمود :
آیا من هستم آنکه پیامبر خداصلى الله علیه و آله و سلم مرا به جنگِ ناکثین ، قاسطین و مارقین با تاءویل قرآن خبر داد یا تو؟
خلیفه اوّل گفت :
آرى تو هستى .
حضرت امیرالمؤ منین على علیه السلام فرمود :
آیا آنگاه که پیامبرصلى الله علیه و آله و سلم مى خواست آن مرغ بریان را که احسان کرده بودند ، میل کند ، عرض کرد :
(( خدایا محبوبترین خَلق خود را براى خوردن این طعام پیش من بفرست ))، همان لحظه من رسیدم و از آن غذا خوردم ، یا تو ؟7
خلیفه اوّل گفت :
تو بودى .امام على علیه السلام فرمود :
آیا منم که پیامبر خداصلى الله علیه و آله و سلم به علم قضا و فصل الخطاب دلالت نمود و فرمود : عَلِىٌّ اَقْضاکُمْ ، یا تو ؟
خلیفه اوّل گفت :
تو بودى .حضرت امیرالمؤ منین على علیه السلام فرمود :
آیا منم که پیامبر خداصلى الله علیه و آله و سلم به اصحاب خود دستور داد که به عنوان امیرالمؤ منین به او سلام دهند یا تو؟
خلیفه اوّل گفت :
البتّه تو هستى .امام على علیه السلام فرمود :
آیا منم آنکه به آخرین کلام پیامبر خداصلى الله علیه و آله و سلم شاهد بودم و متولّى غسل و دفن او شدم یا تو؟8
خلیفه اوّل گفت :
آرى توئى .حضرت امیرالمؤ منین على علیه السلام فرمود :
آیا از نظر قرابت به پیامبر خداصلى الله علیه و آله و سلم من سبقت دارم یا تو؟
خلیفه اوّل گفت : تو .
امام على علیه السلام فرمود :
آیا براى فرو ریختن بتهاى کعبه و شکستن آنها پیامبر خداصلى الله علیه و آله و سلم مرا بر دوش خود گرفت یا تو را؟
خلیفه اوّل گفت :
البتّه تو را .حضرت امیرالمؤ منین على علیه السلام فرمود :
آیا پیامبرصلى الله علیه و آله و سلم درباره من فرمود که در دنیا و آخرت صاحب لواى من هستى یا درباره تو ؟
خلیفه اوّل گفت :
در باره تو فرمود .
امام على علیه السلام فرمود :
آیا تو بودى آن کس که پیامبرصلى الله علیه و آله و سلم در حقّ او به فاطمه سلام الله علیها فرمود : (( تو با کسى ازدواج کردى که از حیث ایمان و اسلام بر همه مقدّم است ))، یا من بودم ؟
خلیفه اوّل گفت :
آن شخص تو بودى .حضرت امیرالمؤ منین على علیه السلام فرمود :
آیا تو بودى که روز قلیب ((بدر)) مَلَک هاى هفت آسمان به او سلام دادند ، یا من بودم ؟
خلیفه اوّل گفت :
البتّه تو بودى .امام على علیه السلام فرمود :
آنگاه که رسول خداصلى الله علیه و آله و سلم دستور داد همه آنهائى که درب خانه شان به مسجد باز مى شُد، باید بسته شود، بجز دَرِ خانه على .و فرمود : (( هر آنچه خداوند بر من حلال کرد، بر على حلال است )) ، آیا تو آنکس بودى یا من ؟
خلیفه اوّل گفت :
البتّه تو بودى .پیاپى حضرت امیرالمؤ منین على علیه السلام از مناقب و فضائل خود ، که خداوند و پیامبرصلى الله علیه و آله و سلم آنها را به آن حضرت داده بودند ، بیان مى فرمود و خلیفه اوّل نیز همه آنها را تصدیق مى کرد .
آنگاه فرمود :پس چه چیز تو را از خدا و پیامبرصلى الله علیه و آله و سلم و دین خدا بازداشته و مقامى را که اهلیّتِ آن را ندارى تصاحب کردى ؟
خلیفه اوّل در حالى که سخت ناراحت بود، گفت :
یا اباالحسن راست فرمودى ، امروز را به من مهلت بده تا در این باره بیندیشم .
امام على علیه السلام قبول نمود . او از نزد آن حضرت به خانه خود مراجعت کرد و با کسى حرف نزد و شب خوابید و پیامبرصلى الله علیه و آله و سلم را در خواب دید ، چون به آن حضرت سلام کرد ، آن بزرگوار روى مبارکش را از او برگردانید.
خلیفه اوّل گفت :
یا رسول اللّه ، آیا دستورى فرموده اى که من آن را بجا نیاورده ام ؟
حضرت فرمود :
با آن کس که خداوند و پیامبرش او را دوست مى دارند دشمنى کرده اى ، حقّ را به اهلش بازگردان .
خلیفه اوّل گفت :
آن شخص کیست ؟
پیامبرصلى الله علیه و آله و سلم فرمود:
او همان کسى است که بر تو عتاب کرد و او على بن ابیطالب علیه السلام است .خلیفه اوّل گفت :یا رسول اللّه صلى الله علیه و آله و سلم من حقّ را به او باز مى گردانم .و دیگر آن حضرت را ندید.سحرگاه خلیفه اوّل خدمت على علیه السلام آمد و گفت :
یا اباالحسن دستت را باز کن تا با تو بیعت کنم .و آنچه را که در خواب دیده بود براى آن حضرت نقل کرد.على علیه السلام دست خود را گشود و خلیفه اوّل با آن حضرت دستِ بیعت داد.
حضرت امیرالمؤ منین على علیه السلام فرمود :
برگرد به سوى مسجد ، آنچه را که در خواب دیده اى و آنچه میان من و تو اتّفاق افتاد ، آن را به آگاهى مردم برسان .خلیفه اوّل در حالى که تغییر یافته و خود را ملامت مى کرد، به سوى مسجد مى رفت که در راه به خلیفه دوّم برخورد ، و ماجرا را براى او تعریف کرد.خلیفه دوّم گفت :
به خدا اى خلیفه ، گولِ سِحر بنى هاشم را نخور و به آنها وثوق نداشته باش ، این نخستین سِحرِ آنها نیست و از این کارها زیاد مى کنند.
از این حرف هاى اغوا کننده بسیار گفت ، تا خلیفه اوّل را از عزم خود منصرف ساخت و مجدّدا او را به امر خلافت برگرداند.9
1- در ذخائر العقبى از زید بن ارقم روایت شد : اوّلین کسى که اسلام آورد ، على بن ابیطالب علیه السلام بود. مرحوم علاّمه امینى در جلد 3 الغدیر ص 236- 219 در این رابطه از ائمّه حدیث و حافظان روایاتى بالغ بر صَد حَدیث روایت کرده است : نخستین کسى که ایمان آورد على علیه السلام بود.
2- صواعق المحرقه ص 119 و سایر کتب اهل سنّت و شرح حدیدى ج 6 ص 168
3- اِنَّما یُریدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ و یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیرا ، در جلد اوّل مشروحا بیان شده .
4- آیه 8 سوره دَهر
5- منظورِ امام ، برادرش جعفر طیّار است .
6- کتاب ینابیع المودّه ج 1 ص 91
7- ریاض نضره ج 2 ص 320 ، و مستدرک ج 3 ص 131
8- قبلا شرح آن گذشت .
9- احتجاج طبرسى ج 1 ص 184- 157 - و - ناسخ التّواریخ ج خلفاء ص 77 (برخى از این مناقب شمرده شده را ابن ابى الحدید در ج 6 ص 168 شرح خود در جلسه شوراى خلیفه دوّم از امام على علیه السلام نقل کرده است .)
الگوهاى رفتارى امام على علیه السّلام
جلد نهم
روضه امام حسین علیه السلام شیعهام کرد
به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ «حجت الاسلام والمسلمین شریف زاهدی» طلبه نوشیعه زاهدانی که بیش از ده سال است به تشیع گرویده در دانشکده علوم قرآنی قم جریان شیعه شدن خود را اینگونه برای دانشجویان بیان نمود:
«بنده محمد شریف زاهدی اهل نیکشهر استان سیستان و بلوچستان هستم. بعد از 11 سال تحصیل در مدارس و حوزههای علمیه اهل سنت، با شنیدن روضه امام حسین (علیه السلام) بارقه هدایت در دلم پدید آمد و پس از تحقیقات مفصل در سال 1382 به مکتب نورانی اهلبیت علیهم السلام مشرف شدم.
یکی از اساتیدم «مولوی عیسی ملازهی» امام جماعت مسجد محمد رسول الله ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بود. گاهی که برایشان مشکلی ایجاد میشد و نمیتوانست به مسجد برود، بنده را به جای خود میفرستاد تا نماز جماعت را اقامه کنم. شب عاشورای سال 1375 بود و من به جای استادم به مسجد رفتم و نماز عشاء را خواندم. همه مردم از مسجد بیرون رفتند. من آخرین نفری بودم که از مسجد بیرون آمدم و درب مسجد را قفل کردم. میخواستم به مدرسه برگردم که صدای سخنرانی از حسینیه شیعیان مهاجر چابهار که در فاصله پنجاه متری مسجد بود، توجهم را جلب کرد.
کنجکاو شدم تا بدانم سخنران چه میگوید؛ زیرا به ما گفته بودند که هر چه روحانیون شیعه میگویند، دروغ است. به این نیت رفتم که ببینم چه دروغهایی میگوید. نزدیک حسینیه شدم. میخواستم وارد حسینیه شوم ولی خجالت کشیدم؛ چون لباس مولویها بر تن من بود.
آهسته کنار پنجره نشستم و به صحبتهای روحانی شیعه گوش دادم. سخنرانی او درباره شخصیت امام حسین علیه السلام بود. میگفت : "در کتاب مسند احمد حنبل و سنن ترمذی و چند کتاب دیگر، این روایت آمده است که پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرمودهاند : «إن الحسن و الحسین سیدا شباب اهل الجنة» امام حسن و امام حسین سرور جوانان بهشت هستند و همین طور از کتابهای اهل سنت مطالبی به همراه آدرسهایشان بیان میکرد".
این سؤال به ذهنم آمد که این روحانی شیعه، چگونه کتابهای اهل سنت را مطالعه کرده است؟؛ زیرا به ما گفته بودند کتابهای شیعه را نخوانید؛ گمراهکننده است! چرا آنها ـ شیعیان ـ نمیگویند کتابهای اهل سنت را نخوانید که گمراه میشوید؟، فقط علمای ما چنین میگویند؟
سخنرانیاش تمام شد و روضه خواندن را شروع کرد. روضه قتلگاه امام حسین(علیه السلام) را خواند که روضه جانسوزی بود؛ به طوری که اشکهای من ملای سنی که تا آن لحظه، حتی یک قطره اشک هم برای مظلومیت امام حسین(علیه السلام) نریخته بودم، سرازیر شد و بسیار گریه کردم.
قبل از آنکه روضه تمام شود، بلند شدم و به مدرسه برگشتم. به اتاقم رفتم و خواستم بخوابم؛ ولی سخنان روحانی شیعه فکرم را به خود مشغول کرده بود. طاقت نیاوردم. به کتابخانه حوزه رفتم تا آن روایت را پیدا کنم.
البته قبلا روایت "سیدا شباب" را در کتاب "مسند احمد" دیده بودم؛ ولی برای آنکه دلم آرام شود، به سراغ روایت و سند آن رفتم. آن را پیدا کردم و پس از آن، کتاب "حیات الصحابه" را برداشتم و با کمال تعجب دیدم که آنچه روحانی شیعه نقل کرده، صحیح است. به خودم گفتم: اینها، مطالبی است که از کتابهای ما نقل میکنند، پس معلوم است که خیلی از کتابهای ما را مطالعه کردهاند و مطالب زیادی از ما میدانند.
آن شب، شب عجیبی بود. سؤالاتی وجود مرا فرا گرفته بود و هر چه فکر میکردم نمیتوانستم خودم را قانع کنم! از خود سؤال میکردم: "آیا شیعیان آنچنان که وهابیان تبلیغ میکنند، واقعا مشرکند؟!" لحظهای با خودم فکر کردم، عجیب است! آنطور که در آیات قرآن و روایات آمده است، مشرکان مخالف خدا و پیامبرند و مخالف با دین مبین اسلام هستند! پس اینها ـ شیعیان ـ چه نوع مشرکانی هستند که خداوند و پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ را قبول دارند و حتی به اهلبیت پیامبر محبت میورزند و بر منبرهایشان نیز از پیامبر اسلام مدح و تعریف و بر مصائبشان گریه میکنند؟! به دلم افتاد که امکان ندارد اینها مشرک باشند.
بعد از این بود که تحقیق درباره تشیع را آغاز کردم و اولین بار با مطالعه کتاب شبهای پیشاور نوشته «مرحوم سلطان الواعظین شیرازی» بسیاری از حقایق برایم روشن شد و میدیدم بسیاری از مطالبی که از منابع اهل سنت در این کتاب ذکر شده، مورد تایید همه فرق اهل سنت است و این برایم خیلی جالب بود.
سپس تحقیقات خود را ادامه دادم و کتابهای بیشتری مطالعه کردم تا به این نتیجه رسیدم که تشیع حق است و از سال 79 به صورت تقیه و پنهانی شیعه شدم و در سال 82 تصمیم گرفتم که این مطلب را آشکار کنم و رسماً آن را اعلام کردم.»
پرسش وپاسخ با عالم سنی که شیعه شد
سئوالات بی پاسخ شیعه از اهل سنت و
وهابیت!؟
ویژه نامه ماه محرم ۸۹ :
{ پیامک ماه محرم }
{ دو پرسش پیرامون عزاداری از آیت الله صافی گلپایگانی }
{ هشت نکته عزاداری از دید حجت الاسلام قرائتی }
{ تفسیری از شعر حافظ درباره امام حسین (ع) }
{ داستان هایی از زمین کربلا – کتاب الکترونیکی مذهبی موبایل ویژه ایام محرم }
{ تصویر اختصاصی زیبا از امام حسین (ع) }
{ چهل حدیث منتخب از حضرت امام حسین (ع) }
{ دعاهای امام حسین(علیه السلام) }
{ حضرت امام حسین (ع) در کلام مقام معظم رهبری }
{ در آمدى بر سیره قرآنى امام حسین (علیه السلام) }
{ آثار و برکات تربت پاک سید الشهداء (علیه السلام) }
{ سند زیارت عاشورا }
{ نهضت کربلا از دیدگاه اهل سنت }
{ حج امام حسین علیه السلام در کربلا }
{ پخش مستقیم حرم امام حسین علیه السلام – بخش ویژه }
{ پخش مستقیم حرم ابوالفضل العباس علیه السلام - بخش ویژه }
{ توسل به امام حسین (ع) _صوتی }
{ نرم افزار شور شیرین ویژه محرم برای موبایل }
{ نرم افزار ویژه نامه محرم برای موبایل }
{ راز اشک برای امام حسین (ع) }
{ زیارت عاشورا با صدای ملاباسم کربلایی_صوتی }
{ فلسفه قیام حسینى }
{ سخنرانی علامه جعفری با موضوع حسین (ع) و زندگی_صوتی }
{ جلوه هایی از توسل به سید الشهداء در سیره امام خمینی (ره)}
{ دو تصویر زیبا با موضوع امام حسین (ع) }
{ فضایل امام حسین (ع) در قرآن کریم }
{ زیارت امام حسین (ع) از نگاه معصومان (ع) }
{ ارتباط امام زمان (ع) با امام حسین (ع) }
{ چهل حدیث نورانی درباره امام حسین (ع) }
{ زینب زینب با صدای سلیم موذن زاده _صوتی }
{ روضه حضرت عبدالله (ع) با صدای میرداماد _صوتی }
{ مجموعه تصاویر با موضوع حضرت اباعبدالله الحسین (ع) }
{ حضور انبیاء (ع) در زمین کربلا }
{ دعای تربت مقدسه امام حسین (ع) _صوتی}
{ بزرگترین انگیزه قیام امام حسین (ع) }
{ فونت عاشورا }
{ اشک ریختن حضرت آدم بر نام امام حسین (ع) }
{ تصویر سه بعدی بین الحرمین _ویژه }
{ عمو عباس (ع) با صدای سید مجید بنی فاطمه _صوتی }
{ استاد فاطمی نیا با موضوع امام حسین (ع) _صوتی }
{ قطعه ای از زیارت عاشورا با صدای مقام معظم رهبری _صوتی }
{ نکاتی درباره ی روش مرثیه خوانی }
{ روضه امام حسین (ع) با صدای حاج سعید حدادیان _صوتی }
{ مختار با حرمله قاتل علی اصغر(ع) چه کرد؟ }
{ دو کرامت از حضرت اباالفضل عباس (ع) }
{ حضرت اباالفضل عباس (ع) درکلام بزرگان }
{ روضه حضرت عباس (ع) با صدای حاج منصور ارضی _صوتی }
{ دلنوشته عاشورایی آیتالله صافی گلپایگانی }
{ زیارت حضرت ابوالفضل(ع) _صوتی }
{ مداحی حاج سید مهدی میرداماد برای علمدار کربلا (ع) _ صوتی }
{ پیامک های عاشورا }
{ شعر عاشورایی از مرحوم شهریار }
{ نماهنگ عاشورایی السلام علی الحسین _صوتی و تصویری }
{ مجموعه تصاویر ویژه ماه محرم }
{ حکایت عزم شهادت }
{ شرح حال اسرای کاروان کربلا }
{ روضهخوانی رهبر انقلاب در مصائب حضرت اباعبدالله(ع) در سال۱۳۶۷ }